۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

همیشه پای یک زن در میان است!!!!

درمانده بود، تا شش ماه پیش به عنوان یکی از بهترین بازیگران کشوراز این فیلم به آن فیلم، از این تئاتر به آن تئاتر دعوت به کار میشد، به حدی که به کارهای شخصی خود نمی رسید ولی بعد از اینکه در یک دادگاه تلوزیونی یکی از متهمین از او به عنوان صحنه گردان اصلی نا آرامی های اخیر درکشور و ترغیب و اغفال هنرمندان سینما و تئاتربرعلیه دولت نامبرده برده بود ورق برای او برگشته بود! دیگر هیچ کارگردانی مایل به همکاری با اونبود او که جوان و جویای نام بود و صد البته کم تجربه، همه سرمایه خود را در تهیه مایحتاج زندگی هزینه کرده بود و صد البته که نود درصد مبلغ این مایحتاج را به تصور اینکه جوان است و میتواند کار کند از طریق وامهای مختلف تهیه کرده بود. و اکنون که دیگر کسی حاضر به همکاری با او نبود شاید بیشتر از دوماه توان پرداخت اقساط را نداشت و بعد از سه ماه عدم پرداخت بدهی زندگی او به حراج گذاشته میشد این بود که به تئاتر خیابانی روی آورد قبل از اینکه از خاطره تماشاگران پاک شود  به همین دلیل چند قهوه خانه سنتی هم به او پیشنهاد کار در این قهوه خانه ها را برای اجرای برنامه نقالی کردند او نیز قبول کرد ولی هرگز فکر این را نمی کرد که در یکی از همین شبها در کنار منقل اساطیر قهوه خانه ای به جرم شرب خمر و اعتیاد به مواد مخدر علاوه برزندگی خود به ناگاه خوشنامی و شهرت خود را درمیان مردم به این سرعت از دست بدهد. 

هیچ نظری موجود نیست: