۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه

درود به خودم

امروز احساس کردم که به جایی برای نوشتن مسائل روزمره واسه خودم نیازمندم چون اصولا به این سالم آ که اصلا کاری ندارم من رفیقای خودم و دارم اونم تویی با خودم تو هم که مال این حرفا نیستی بنابرین واسه خودم مینویسم به توهم اجازه میدم بخونی بلکم سطح دانشت بره بالا که اگه من هم تورو تحویل نگیرم که آخر عاقبتت به تیمارستان میکشه حیوونی بنابر این کرکره را زدم بالا اراده کردم که باش و شد.

این یکبار را با درود به تویعنی خودم شروع کردم چون احساس میکنم که اینکار کار آدمهای سالمه دیگر اینکار را نمیکنم. اصولا چه معنایی داره که آدمی مثل من دم به ساعت سلام کنه خودشو سبک کنه چرا اول تو سلام نکنی همیشه من اول اصولا زیاد با آدما ی سالم ارتباط ندارم و اصولا سالم آ رو چون مثل من نیستند دوست ندارم چون آدم آزاده ای هستم و تبعیض و انگ زدن به دیگران یا همون سالم آ روهم دوست ندارم دیگر به تو یعنی خودم قول میدم که این لغت رو تکرار نکنم. بجاش میگم اونا. توهم هی منو برو بر نیگاه نکن مگه ارث باباتو طلب داری. منو بگو که اصلا تورو تحویل میگیرم ننه باباتو ندیده بودی کونتو با سکنجه بین میشستی اه اه که روزمو خراب کردی تا بعد.

بابای خوشگله

هیچ نظری موجود نیست: