۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

شنا برعکس جریان آب!!

میگفت: نمی دانی که شنا برعکس جریان آب چقدر سخت است!
نمیدانی که احساس دختری که بکارت خود را از دست داده باشد چگونه است!
نمی دانی در جامعه ای که پسران آزاد به انجام هر کاری هستند دوست پسر داشتن دریک خانواده برای دختر چقدر سنگین است! پسر چیزی برای ازدست دادن ندارد ولی دختر همه نجابت، سنگینی، اصالت وشرافت خود و کل خانواده اش در بکارتش خلاصه میشود و احساس یک دختر بکارت از دست داده به سان یک روسپی ست که بدون کنار آمدن با شغل خود به روسپیگری می پردازد.
گفتم پس خود او چه؟ نیازهای او چه میشوند؟ گیرم که دختری تا چهل سالگی نتوانست ازدواج کند! نیاز طبیعی مادر شدن این زن چه میشود نیاز طبیعی دوست داشتن و دوست داشته شدن یک زن چه میشود؟ نیاز به سکس در یک دختر چه میشود؟ آیا اینگونه ما احساسات خود و نیاز های خود را زنده به گور نکرده ایم؟ برای اینکه دیگران در باره ما چه می اندیشند و یا خانواده ما چگونه درباره ما فکر خواهد کرد؟ آیا این ارزشی واقعی است که یک دختر حتما بعد ازدواج سکس داشته باشد نه قبل از ازدواج؟ آیا کسی هست که سکس غیر متداول را در چنین جوامعی انکار کند؟ آیا کسانی غیر از احمدی نژاد ها هستند که فکر کنند که ما صاحب مدینه فاضله ای هستیم که در آن دگر جنسخواه ها در حدود و چهار چوبهای دینی به نیازهای جنسی خود می نگرند و اصولا همجنسخواهی و انحراف جنسی در جامعه ما وجود ندارد؟ پس چرا خود به دست خود شرایط ایجاد انحراف جنسی را فراهم می آوریم!
چرا خود به دست خود از جوانانمان منحرفان جنسی میسازیم!

هیچ نظری موجود نیست: