۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

نامه ای به حمید سوریان قهرمانی که مدال طلای خود را به یک فاشیست تقدیم کرد!!!!

روزگاری افتخار ملت ایران این بود که ایران، سرزمین جهان پهلوانانی چون پهلوان محمود خوارزمی (پوریای ولی) وجهان پهلوان تختی بود ولی متاسفانه مردانگی و آزادگی در ایران ما به حد و درجه ای نزول کرده که قهرمانان این مرز و بوم بعد از قهرمانی عطای پهلوانی را به لقایش می بخشند و به کاسه لیسی آنهم از سخیف ترین نوعش رو می آورند. یادم است که روزگاری نه چندان دور قهرمانان مدال خود را به امام هشتم شیعیان برای نشان دادن ارادت خویش به  بزرگان دین خود تقدیم می کردند، ولی  حال می بینیم که این کار سمبلیک به حدی رذیلانه و پست شده که مدال جهانی یک قهرمان که افتخار ملی یک ملت تلقی می شود به افرادی که دستشان به خون جوانان ایران آلوده است تقدیم میشود!
نمی دانم که این به چه نیت بوده ولی می دانم که نیازمند نیستی، خانواده ات را میشناسم، برادرت هم همینگونه بود قاری مجلس شد و اکنون حقوق بگیر مجلس است
پدرم میگفت که احترام به مردم را نمی دانی، در مسابقات اخیر در دانمارک نصیحتت کرده و احترام به مردم و تماشاچیانی که تشویقت میکردند را به تو گوشزد کرده است.
و حال میبینم که این کاسه لیسی در خانواده کشتی موروثی شده، شاید مثلی که در بین پهلوانان و قهرمانان کشتی معروف است را شنیده باشی،  که میگویند: «پهلوون زنده رو عشق است» و این را به خوبی می توان دید! میتوان دید که تختی و پوریای ولی هنوز هم در ایران زمین، زنده اند ولی امثال تو مدال به گردن نیاویخته مرده اید. اصلا گویا که نیستید،
می گفتند که همه مدال آوران قهرمان اند ولی تنها به کشتی گیران است که پهلوان میگویند! اما افسوس که امثال شما چه رو سیاهی  بزرگی برای این ورزش ملی می خرید! همانا که اینک تنها مردمی ها و پهلوانها ی بی چون چرای ما  هدیه تهرانی ها، سیمین بهبهانی ها، شجریان ها و شهرام ناظری ها هستند آنان که در کنار مردم ماندند وجاودانگی معنوی در دل این مردم را به  چند صبا قدرت و پول و نفوذ سیاسی نفروختند.

۱ نظر:

من و سایه ام گفت...

سلام
دلم برای حسن رنگرز می سوزد که باوجود قهرمانی جهان مجبور شد برای انتصاب این اقا کنار برود.البته او حق دارد مدالش را به هر کسی ببخشد ما هم حق داریم انتخاب کنیم که چه کسی را دوست داشته باشیم