۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

پرهام!

صبح زود بود، همین که لیوان چایی شیرین رو، روی لقمه تو دهنم سر کشیدم از سر سفره بلند شدم، چهار طرف سفره رو گرفتم تو دستم و بدون اینکه تمیزش کنم مچاله ش کردم و چپوندم توی سطل جانونی و پریدم طرف کیف و کتابم که به طرف دانشگاه راه بیافتم.
به خودم فحش میدادم و ناله و نفرین میکردم که آخه فلان فلان شده، تو که تا لحظه آخر مثل دیوونه ها از بس که دیرت شده این ور و اونور میدویی، واسه چی هرچی کفش میخری بندیه، تازه این بخوره تو سرت، حداقل موقعی که شب داری از پات درش میاری یه کم خودتو هم بکش،  بنداشو وا کن که صبح یه چند ثانیه ای جلو باشی، لااقل اتوبوس رو سر موقع بگیری که تاخیرت سرکلاس از نیم ساعت به  یکساعت و ربع تبدیل نشه.
تو همین فکرا بودم که درورودی آپارتمان که رو به  کوچه وا میشه  رو باز کردم، دیدم که یه کالسکه زنگ زده و فکسنیه بچه با بچه ی توش که از سرما صورتش گل انداخته بود درست جلوی در گذاشتن، من هم از اونجا که طبق عادت تاخیر که از بدو تولد تا به حال همچنان بر آن احتمام میورزم داشتم هر پنج پله رو یکی میکردم و میپریدم وسط کوچه، با جیغ خودم رو آویزون در کردم که اگر این کار رو نکرده بودم با کتونی های بوگندوم وسط سینه طفل معصوم اومده بودم پایین.
جیغ کشیدم که این بچه مال کدوم نفهمیه که هم داشت بچه رو به کشتن میداد و هم منو به یه قاتل تبدیل میکرد!!؟؟
یادم اومد که همه همسایه های من، مثل خودم دانشجو بودن و مجرد، آخرین نفری هم که طبق معمول آپارتمان رو ترک میکرد، من بودم. بچه که با جیغ بنفش من به شدت ترسیده بود شروع کرد به گریه و من هم از اونجایی که حس انسان دوستیم قلمبه زده بود بیرون برای آروم کردنش از کالسکه آوردمش بیرون و بغلش کردم، یه پاکت نامه از لای پتویی که دورش پیچیده شده بود افتاد زمین و من که یه هویی همه چیز رو فهمیده بودم مثل عقب افتاده های ذهنی وا رفتم.
داشتم فکر میکردم که تو این بدبختی این دیگه از کجا نازل شد. برگشتم تو خونه و نامه رو خوندم. تمام بدبختی های خودم یادم رفت. «.....پرهام هشت ماهشه و ما از پس هزینه های اون برنمی آیم. پای راستش مشکل حرکتی داره و باید هفته ای دو بار فیزیوتراپی بشه!.....»
حالا جواب حمید رو چی بدم!
اگه موافقت نکنه چی؟
چه طوری راضیش کنم که سرپرستی اون رو به عهده بگیریم.
اگه یه هو بزنه زیر تمام قول و قرارمون چی؟
کاش بچه خودم بود و خودم بدنیا آورده بودمش!

هیچ نظری موجود نیست: