۱۳۹۰ اسفند ۱۷, چهارشنبه

از توهم تا واقعیت!

امروز متوجه شدم که تعدادی از دوستانم دیگر در کنارم نیستند، البته بیشتر که فکر کردم متوجه شدم که جای آنهایی را که رفته اند، تعداد دیگری پرکرده اند. آنهایی که رفتند خیلی بد اخلاق بودند و هرچیزی که من می گفتم و یا هر نظری که من می دادم به نظرشان یا اشتباه بود و یا بی معنی در ضمن خیلی هم اخمو بودند و مثل زهرمار، تلخ و شیرینش را نمی دانم ولی مهلک، درست مثل عشق، مثل تنفربی حدو حصر؛ یکی شان که آنقدر بداخلاق بود که اخمهایش در خواب هم باز نمی شد، عادتهای خاصی داشت در خوابیدن. ربدوشامبر مخمل جگری براقی داشت که قبل از خواب می پوشید وبا یک شب کلاه همیشه به رختخواب می رفت. در خواب هم ندیدم که بخندد و در عوض هروقت که درخواب حرف می زد تنها چیزی که از دهانش بیرون می آمد یا کلفت بود یا فحش چارواداری، در صورتی که در بیداری خیلی پوشیده متلک می گفت طوری که سه روز بعد معنی آن را می فهمیدی ولی تا فی خالدون آدم را می سوزاند این متلکهای معنی دارش.
به جایش اینهایی که آمده اند خیلی خوش برخوردند. خیلی خوش اخلاقند و همیشه می خندند و هر از چندگاهی هم آغوششان را برای من می گشایند هیچ هم ایراد نمی گیرند و مرا همینطوری که هستم دوست دارند.ولی هنوز یک چیز را درست درک نکرده ام و آن اینکه؛ بداخلاقها برای من بود که بداخلاق بودند و یا ذاتاَ بداخلاق بودند و یا خوش اخلاقها را من شاد می کنم، یا خودشان شادند به هر حال شاید آمدن بهار و رفتن زمستان در اخلاق این خوش اخلاقها تاثیر داشته باشد. بداخلاقها که رفتند، نمی دانم شاید آمدن بهار بر اخلاق آنها نیز تاثیری شگرف گذاشته باشد. تنها مشکلی که حال وجود دارد، فقط یکیست و آن هم این است که من مرز واقعیت و خیال را گم کرده ام، نمی دانم آنهایی که قبلا بودند واقعی بودند و رفته اند یا اینهایی که حالا آمده اند واقعی هستند. شاید که هر دو گروه واقعی بوده باشند و یا هردو گروه محصول ذهن بیمار من باشند. چه می دانم! حالا دیگر اهمیتی ندارد. مهم این است که پذیرفته ام که تنها یک چیز به واقعیت شبیه است و آن کردار و گفتار و رفتار خودم است.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.
دوست عزیز
من نویسنده وبلاگ تفنگت را زمین بگذار هستم.
همانطور که میدانید مهدی خزعلی تمام درخواست ها را برای شکستن اعتصاب غذایش رد کرده است.
از این رو تصمیم گرفتیم بیانیه ای خطاب به مهدی خزعلی نوشته و از وی بخواهیم که اعتصاب غذایش را بشکند. شاید مهدی خزعلی بیانیه را از جانب ملت بداند و به اعتصاب غذایش پایان دهد.
از شما تقاضا داریم که ما را همراهی کنید.
برای امضا کردن این بیانیه به وبلاگ ما بیاید هم متن بیانیه را دریافت کنید و هم حضور خود را به ما اعلام کنید و آدرس بیانیه در وبلاگتان را به ما بدهید تا نام وبلاگ شما نیز به امضا کنندگان بیانیه اضافه شود.
پیشاپیش از همکاری شما متشکریم.
www.victor-v27.blogspot.com